یا سمیع
خیلی خیلی خیلی عجیب شروع شد داستان ما
بیشتر برای من عجیب بود خیلی !
حتی توی زندگیم تصورشو نمیکردم یه روز عاشق بشم چه برسه به اینکه عاشق کسی بشم که الان عاشقشم!
برای من ارتباط برقرار کردن باهاش خیلی سخته برعکس اون
شاید یه جور خجالته نمیدونم!
این روزا دارم به این فکر می کنم که نکنه یه اتفاق بد بیافته
اما وجودش برام امیده
چون حالا کنار اینکه یه بچه ی درسخونم یه بچه ی عاشق هم هستم
و دیگه شب ها به امید یه نفر میخوابم
و خدا میدونه که اگه بره دیگه هیچکس حق نداره بیاد جاشو بگیره
به خدا گفته بودم
هروقت عاشق شدم خیالی نیست
فقط اینو بدون که من فقط یک بار عاشق میشم.....